1
عضو هیات علمی گروه روابط بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه بینالمللی اهلبیت ع
2
دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بینالملل دانشگاه بینالمللی اهلبیت ع
چکیده
دیپلماسی آب در روابط ایران و افغانستان بهویژه پس از بازگشت طالبان به قدرت در دور اول و دوم، به یکی از مناقشهبرانگیزترین مسائل منطقهای بدل شده است. مسئله اصلی این پژوهش بررسی چگونگی تأثیر انگارههای هویتی، قومی و مذهبی طالبان بر مدیریت منابع آبی مشترک، بهویژه رود هیرمند، و پیامدهای آن بر روابط ایران و افغانستان است. هدف تحقیق واکاوی ابعاد اجتماعی - ایدئولوژیک دیپلماسی آب و تبیین فرصتها و چالشهای آن در چارچوب نظری سازهانگاری است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیلی - تفسیری به مطالعه اسناد، سخنان مقامات و منابع علمی پرداخته و بر آن است تا نشان دهد چگونه هویتها و انگارههای اجتماعی بر سیاست آبی دو کشور اثر میگذارند. یافتهها نشان میدهند که طالبان آب را نهتنها یک منبع طبیعی بلکه ابزاری برای مشروعیت داخلی و فشار دیپلماتیک خارجی تلقی کردهاند. از سوی دیگر، ایران مسئله آب را در پیوند با امنیت ملی و بقای تالابهای هامون میبیند. بر اساس تحلیل سازهانگارانه، تفاوت در ادراک از «دیگری» ـ ایران بهعنوان همسایه شیعی و طالبان بهعنوان حکومت سلفی ـ موجب شده است که حتی در حضور معاهدات رسمی، همکاری آبی شکننده و محدود باقی بماند. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که بدون بازتعریف هویتها و گذار از نگاه صرفاً ایدئولوژیک و قومی، دستیابی به دیپلماسی آبی پایدار دشوار خواهد بود. این تحقیق میتواند درک عمیقتری از ریشههای تعارض ارائه داده و مبنایی برای سیاستگذاری واقعبینانهتر در حوزه مدیریت منابع آبی مشترک فراهم آورد.